سفارش تبلیغ
صبا ویژن

منظور از تفکر سیستمی چیست؟

منظور از تفکر سیستمی چیست؟ مقاله درباره تفکر سیستمی


 

  • منظور از تفکر سیستمی چیست؟ مقاله درباره تفکر سیستمی

    تفکر سیستمی چیست

    چندین دیدگاه در مورد تفکر سیستمی وجود دارد. این رشته از مجموعه ابزارها و تکنیک‌ ها فراتر می ‌رود. بسیاری از افراد شیفته ابزارهایی مانند ابزارهای طوفان فکری، ابزارهای تفکر ساختاری، ابزارهای تفکر پویا، و همچنین ابزارهای مبتنی بر رایانه هستند. آن ‌ها معتقدند که ابزار تفکر سیستمی می‌ تواند آن‌ ها را هوشمندتر و سازنده تر کند. در این مطلب به توضیح “تفکر سیستمی چیست و چرا برای ما مفید است؟ “ می پردازیم. با ما همراه باشید.

    تفکر سیستمی چیست؟

    تفکر سیستمی یک ابزار تشخیصی است که می ‌تواند به شما در ارزیابی مشکلات قبل از انجام عمل کمک کند. این به شما کمک می ‌کند قبل از رسیدن به نتایج، سوالات خود را مطرح کنید. این کار مانع از ایجاد فرض که پایین ‌ترین سطح دانش است، می ‌شود.

    یک متفکر سیستمی فردی کنجکاو ، دلسوز و شجاع است. رویکرد تفکر سیستمی، شامل عمل دیدن تصویر بزرگ تر به جای دیدن قسمت های کوچک تر است. این رویکرد ارتباطات را تشخیص می ‌دهد و راه ‌های گوناگونی برای حل این مشکل پیشنهاد می دهد.

    ویژگی های تفکر سیستمی

    تفکر سیستمی می ‌تواند به شما در تجزیه و تحلیل روابط بین زیر سیستم ‌ها و درک پتانسیل‌ های آن ‌ها برای تصمیم‌ گیری‌ های دقیق ‌تر کمک کند. در یک تیم فوتبال عناصر مربی ، بازیکنان ، زمین و توپ هستند. روابط متقابل، استراتژی ها ، ارتباطات بین بازیکنان و قوانین بازی است. هدف این تیم پیروزی ، تفریح و ورزش است. همه ما به چندین سیستم و زیر سیستم تعلق داریم.

    برخی از ویژگی ‌های تفکر سیستمی عبارتند از:

    • مساله مهم است
    • موضوع با الگوهای شناخته‌ شده آشنا است.
    • تلاش‌ هایی برای حل این مساله انجام شده‌ است.

    با توجه به این خصوصیات ، تفکر سیستمی فراتر از یک ابزار عملیاتی است. این یک رویکرد استراتژیک و یک فلسفه است.

    در اینجا 3 روش برای استفاده از تفکر سیستمی وجود دارد:

    1. نحوه کار سیستم و استفاده از نقاط بازخورد را درک کنید

    وظیفه اول این است که بدانیم سیستم چیست و همه نقاط شناسایی شده و بازخوردهایی را که در عملکرد آن تأثیر می گذارد ، شناسایی کنیم. این همان چیزی است که در تنظیم سیستم کمک خواهد کرد. اگر می‌ خواهید سیستم تولیدی و سازنده باشد، نقاط بازخورد را افزایش دهید و در صورتی که می ‌خواهید که این محصول کم بار تر باشد، همان نقاط را از بین ببرید.

    مثال خوب برای توضیح این قسمت وان حمام است. نقاط قدرت نفوذ، شیر آب و تخلیه هستند. اگر بستن تخلیه را فراموش کنید ، با باز کردن آب ، آب هرگز متوقف نخواهد شد و وان نیز هرگز سرریز نخواهد شد. اگر آب بیشتری می خواهید ، در هنگام باز بودن شیر آب ، تخلیه را ببندید. در غیر این صورت ، شیر آب را بسته و تخلیه را باز کنید. شما می توانید این مورد را به پیشرفت شخصی خود تعمیم دهید.

    زمانی که نقاط بازخورد در زندگی خود را کشف کردید، اهرم یا نقطه بازخورد خود را پیدا کنید، سپس آن نقاط را افزایش دهید. اگر می‌ خواهید آمادگی داشته باشید، یک مربی بگیرید و یا غذاهای سالم بخورید.

    1. الگوهای ، ساختار و رویدادها را کشف کنید

    روند و الگوها را می توان با سرنخ های یک پازل جدول معمایی مقایسه کرد. روندها و الگوها، نکاتی را ارائه می دهند و حرکات بعدی را به شما نشان می دهند. معمولاً ، آنها می توانند شما را به جنبه های غیرمعمول و غیر منتظره ، به سمت ایده ها ، افراد یا مکان هایی که هرگز در مورد آنها فکر نکرده اید سوق دهند. افراد هوشمند به دنبال گرایش ‌ها و الگوها هستند تا بتوانند با تغییرات آشنایی داشته باشند.

    شما می‌توانید دنیا را از سه دیدگاه متفاوت ببینید:

    • دیدگاه رویدادی

    اگر دنیا را از دید یک رویداد در نظر بگیرید، بهترین کاری که می ‌توانید انجام دهید این است که دقیق ‌تر واکنش نشان دهید. با واکنش سریع، شما مایل به باهوش ‌تر شدن و انعطاف ‌پذیری بیشتر به هنگام پیشرفت در طول زندگی خواهید بود.

    بنابراین سوالی که اکنون مطرح می شود این است که چگونه جهان را از منظر رویداد مشاهده می کنید؟

    امکان آگاهی بیشتر و دیدن بیشتر در این سطح وجود دارد. یک تکنیک عالی برای دستیابی به این هدف ، گفتن یک داستان به یک گروه است. اگر می توانید فراتر از هر رویدادی را ببینید و فراتر از الگوهای و روندها را مشاهده کنید ، این به شما قدرت پیش بینی و برنامه ریزی بهتری می دهد.

    • دیدگاه الگویی

    برای مشاهده جهان از دیدگاه الگو، باید بپرسید، “چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟”

    دیدن اندازه واقعی یک کوه یخ (ساختارهای اساسی که دلایل وقایع هستند) اغلب اوقات دشوار است. سطح آب آنچه را که قابل رویت نیست ، جدا می کند. یک متفکر سیستمی از آنچه که فقط قابل مشاهده است فرضیه سازی نمی کند؛ او می خواهد بداند واقعا چه اتفاقی افتاده است.

    • دیدگاه ساختاری

    برای مشاهده جهان از دیدگاه ساختاری، باید بپرسید، “چه چیزی موجب مشکلات می‌ شود؟” پاسخ این سوالات فاکتورها و نیروهای مسئول خواهند بود.

    از دیدگاه ساختاری، اگر در ترافیک گرفتار شوید به عنوان یک فرد هوشمند ، راننده ها را به خاطر به وجود آمدن ترافیک سرزنش نمی کنید؛ بلکه می ‌توانید بپرسید، ” چه چیزی باعث ایجاد این ترافیک شده ‌است؟”

    پاسخ‌ های معمول می ‌تواند سطح جاده فرسوده، راننده بی ‌احتیاط ، یا سرعت بالا باشد، اما این ها همان چیزهایی است که به عنوان گرایش ‌ها شناخته می ‌شود. آنچه باعث می شود دیدگاه ساختاری از سایر دیدگاه ها متفاوت باشد.

    ساختار چیزی است که انرژی شما را به جلو می ‌راند. در حقیقت این دیدگاه ساختاری چیزی است که بر اتفاقات تاثیر می‌ گذارد. متفکران سیستمی برای رسیدن به یک نتیجه‌ گیری ، استباط خود را بر اساس ساختارهای داخلی ایجاد می ‌کنند.

    1. مشکلات مردمی در مقابل مشکلات سیستمی

    چندین موضوع اعم از نقض امنیت ، نقص محصولات ، فقر و ناکارآمدی حمل و نقل ، موضوعاتی سیستمیک هستند. حتی هنگامی که به مشکل برخورد می کنید ، معمولاً یک سیستم داخلی مقصر است. اگر در کار خود کارآمد نیستید ، ممکن است مقصر این مشکل شما نباشید. در این شرایط ممکن است سیستمی وجود داشته باشد که شما نیاز به تقویت آن داشته باشید.

    آیا نکات فیدبک که در قسمت بالا به آن پرداختیم را به خاطر دارید؟ به محض ارزیابی سیستم ، می توانید روی افراد متمرکز شوید. آیا استخدام جدید باعث تاخیر در روند بسته بندی شده است؟ آیا ارتباط ضعیف بر عملکرد تیم تأثیر می گذارد؟ تغییر مکان نقش های شغلی ممکن است یک نقطه اهرم عالی باشد.

    در مثال ترافیک، ممکن است یک راه‌ حل مبتنی بر سیستم مانند نصب چراغ ‌های راهنمایی و متعاقبا اجرای قوانین ترافیکی در منطقه برای جریمه کردن رانندگان بی پروا، کارامد باشد.

    چگونه یادگیری را با تفکر سیستم تقویت کنیم؟

    تفکر سیستمی به شما کمک می ‌کند روابط متقابل افراد، سازمان ‌ها، سیاست‌ ها، تصمیم ‌گیری ‌ها، ایده‌ ها، و روابط را درک کنید.

    Peter Senge پنج رشته را تقویت کرد که چه بخواهید یک سازمان را رهبری کنید ، چه یک سرمایه گذاری را شروع کنید و چه به عنوان یک فریلنسر کار کنید، یادگیری شما را تقویت می کند:

    • مهارت های استادی را تقویت کنید

    در این زمینه شما می‌ توانید دوره‌ های آنلاین را انتخاب کنید، در کنفرانس‌ ها شرکت کنید، وبلاگ و کتاب بخوانید، با رهبران داخل و خارج از صنعت تان صحبت کنید، فیلم‌ های مستند تماشا کنید، از تیم خود یاد بگیرید، و با پیشرفت ، مهارت ‌های خود را بسط دهید.

    • فرضیات و تعصبات خود را کشف کنید

    برای توضیح این مورد می توانیم حکایت چهار مرد نابینا که فرضیات مختلفی درباره ظاهر فیل داشتند، را مثال بزنیم. فرضیات و تعصبات آن‌ها مانع از درک این مساله می‌شود که حیوان چگونه به نظر می ‌رسد.

    تعصبات می تواند شما را از نوآوری غافل کند و مانع از رشد شخصی شما شود. با سفری به درون خود از تعصبات شخصی تان آگاه شوید.

    • چشم انداز خود را ایجاد کنید

    وقتی هدف یا مأموریت تعریف نشده باشد ، سیستم ها به حالت تعلیق در می آیند. اگر هدف تان مشخص نباشد، انگیزه کافی برای تکمیل دوره آنلاین نخواهید داشت.

    آیا این چشم اندازه برای پیشرفت شغلی است؟ یا برای پیشرفت در بازی یا بدست آوردن اطلاعات عمومی به دنبال آن هستید؟ می توانیم اینطور بگوییم که داشتن دیدگاه و چشم اندازه الهام بخش شماست.

    • در گروه ها بیاموزید

    یادگیری مشترک قدرت بسیار زیادی دارد. هنگام یادگیری در یک گروه ، درک درستی وجود دارد. هنگام آموختن در یک گروه، می توانید دروس طولانی در حافظه بلند مدت خود داشته باشید. برای مثال، شما می‌ توانید به گروه های آموزشی که در آن اطلاعات بصورت هفتگی بخش بندی می ‌شوند، ملحق شوید.

    • سیستمی فکر کنید

    تفکر سیستمی در یادگیری و پیشرفت مادام العمر بسیار حائز اهمیت است. اگر مثال کوه های یخی را در نظر بگیرید، این نمونه تایید می ‌کند که رویدادهای قابل ‌مشاهده در مقایسه با آنچه که شما با تفکر سیستمی می بینید، ناچیز است.

    هر زمانی که با یک چالش در حال مبارزه هستید، سیستمی فکر کنید. جزئیات مساله را درک کنید. نقاط قدرت نفوذ خود را کشف کنید. ارزیابی کنید، خود را سازگار کنید و به بهبود مدل‌ های خود ادامه دهید.


    و اما سخن پایانی…

    شما می توانید با الگوبرداری از محیط شخصی خود ، تفکر سیستمی را پرورش دهید. در دوره های آموزشی شرکت کنید ، به تماشای مذاکرات TED بپردازید ، و برای ارتباط با دیگران زمان ایجاد کنید.

    همچنین، به جای تصمیم‌ گیری درباره فرضیات قبل از تصمیم‌ گیری انتقادی، تفکر انتقادی را تمرین کنید. هر چه بیشتر به تفکر سیستمی نزدیک شوید، در هر جنبه از زندگی ‌تان دقیق ‌تر و سازنده تر خواهید شد.