بهترین راهکار برای رشد سریع استارتاپ چیست؟ معرفی 8 روش برای پیشر

چهارشنبه 98/11/2 , 10:53 ع

•

نظر

بهترین راهکار برای رشد سریع استارتاپ چیست؟ معرفی 8 روش برای پیشرفت

برای رشد سریع استارتاپ باید بخش‌های مختلف آن را تراز کرد. به عبارتی، اگر دپارتمان‌ها و قسمت‌های مختلف یک مجموعه با یکدیگر ساز مخالف بزنند، درگیری‌ها و تضاد‌ها متعددی پدید خواهد آمد.

8 روش برای رشد سریع استارتاپ و حرکت آن در مسیر رو به پیشرفت

تراز کردن یک شرکت، به معنی اطمینان از حرکت همه کارکنان آن به سوی یک هدف مشترک است. این عبارت بیشتر در زمان بحث درباره اهداف مالی به کار می‌رود، اما نباید از اهمیت آن در بیان اهداف و ارزش‌های اصلی شرکت غافل شد. رشد سریع استارتاپ در گرو تراز نگه داشتن آن است.

وقتی یک شرکت تراز نیست، هر دپارتمان یا بخش مختلف آن، به سمت اهداف گوناگونی حرکت خواهد کرد. در برخی موارد، این اهداف ممکن است مخالف یکدیگر بوده و برای هم اختلال ایجاد کنند! این چالشی است که حتی بهترین و موفق‌ترین شرکت‌های دنیا در حوزه‌های کاری مختلف نیز با آن رو به رو می‌شوند. در نتیجه برخورد استارتاپ‌ها با این دسته مشکلات دور از انتظار نیست. یک استارتاپ باید برای رشد سریع، در مسیر صحیح و دقیقا رو به پیشرفت حرکت کند.

رشد سریع استارتاپ در گرو تراز نگه داشتن آن است

عدم همکاری و نبود چشم‌اندازی یکسان در قسمت‌های مختلف یک مجموعه، نتیجه‌ای جز بروز تضادهای داخلی نخواهد داشت. نکته اساسی اینجاست که در برخی شرایط، این کشمکش‌ها کشنده خواهند بود. فراموش نکنید نزدیک به 90 درصد استارتاپ‌ها با شکست مواجه می‌شوند. دلیل این اتفاق فقط وجود رقابت شدید در برخی زمینه‌های کاری نیست. این استارتاپ‌ها اغلب خود، زمینه نابودی‌شان را ایجاد می‌کنند.

به صورت تئوری، درک معنی و چگونگی تراز نگه داشتن استارتاپ ساده است، اما در زمان اجرا، مجری با پیچیدگی‌های فراوانی رو به رو خواهد شد. به همین دلیل در این مطلب قصد داریم روش‌هایی را برای تراز نگه داشتن و رشد سریع استارتاپ بیان کنیم.

1- ماموریت استارتاپ باید شالوده و پایه آن باشد

بنیاد یک استارتاپ یا شرکت تراز شده، داشتن ماموریت و هدف یکسان در سرتاسر آن است. قبل از این که تیم‌های خود را در راستای رسیدن به اهداف مالی یکسان تراز کنید، باید بستر کار آن‌ها را در راستای یکسانی قرار بدهید. به عبارتی ماموریت تیم شما باید پایه و اساس تشکیل شدن آن باشد. تنها در صورتی که ماموریت اصلی مجموعه، تنها هدف همه اعضای آن است، می‌توان به رشد سریع استارتاپ امیدوار بود. فراموش نکنید ماموریت شرکت باید کوتاه، خاص و قابل به یادسپاری باشد.

برای مشتریان خود قرار است چه کاری انجام بدهید؟ به عنوان نمونه می‌توانید بیانیه ماموریت گوگل را در نظر بگیرید:

هدف ما، سازماندهی اطلاعات (در سرتاسر) جهان و دسترس‌پذیر و مفید (قابل استفاده) کردن آن‌ها برای همه است.

بیانیه ماموریت خود را به همین شکل در قالب چند کلمه مشخص کنید. به این ترتیب اعضای تیم متوجه خواهند شد تلاششان قرار است به چه نتیجه‌ای ختم شود. داشتن دیدگاهی کلی درباره اساس و شالوده شرکت، سبب می‌شود بهتر و سریعتر به اهداف مالی نیز دست پیدا کنید. وقتی اساس، چشم‌اندازهای مالی در نظر گرفته می‌شود، اعضا همیشه با نوعی سر در گمی رو به رو بوده و نمی‌توانند از جان و دل برای کار مایه بگذارند.

قدم دوم، تراز کردن ماموریت خود با اهداف مالی مشخص، اهداف رشد و دیگر چشم‌اندازها است. به عبارتی باید اهداف خود را به چیزی جذاب و دارای کشش برای اعضای تیم وصل کنید.

مقاله پیشنهادی: آموزش ساخت یک برند قدرتمند بر اساس آخرین تکنیک‌های دیجیتال مارکتینگ

در جریان بروز تضاد و مشکلات داخلی در دل یک استارتاپ، تنها در صورت قرار دادن همه اعضا در یک مسیر به وسیله تعریف ماموریتی مشترک برای آن‌ها، از مخمصه نجات پیدا خواهید کرد. فراموش نکنید ماموریت باید کلی باشد و نباید هدفی جزئی و سطحی همچون کسب یک میزان سرمایه مشخص را به عنوان بیانیه اعلام کنید.

2- اهداف و مقصد کنونی را شفاف بیان کنید

این اقدام ممکن است روشی بدیهی به منظور رشد سریع استارتاپ به نظر برسد، اما در عمل بسیاری از شرکت‌ها، نکته مهمی را درباره آن در نظر نمی‌گیرند؛ استارتاپ شما دارای اهداف و اولویت‌هایی است. باید آن‌ها را تا جای ممکن شفاف کرد.

توجه به اولویت‌ها از اهمیت خاصی برخوردار است. ممکن است ماموریت کلی برای یک بازه زمانی طولانی و چند ساله تغییر نکند، اما ترتیب چینیش اولویت‌ها دستخوش تغییر قرار بگیرد. باید مشخص کنید در حال حاضر، اهمیت چه اقدامی از بقیه بیشتر است. همیشه، چیزهای دیگری در کنار فعالیت کنونی وجود دارند که می‌توانید به آن‌ها توجه کنید، اما مدیر عامل می‌بایست مهم‌ترین عمل را برای تمرکز روی آن در حال حاضر، مشخص کند.

موفقیت در این روش، در گرو افزایش توانایی «نه» گفتن (به فعالیت‌های کم اهمیت در حال حاضر) است! دلیل اهمیت این موضوع، اطمینان از مدل‌سازی نحوه فعالیت بخش‌های مختلف، از بالا به پایین (رده‌های مدیریتی تا رده‌های اجرایی)، توسط مدیر عامل است.

وقتی ترتیب چینش اولویت‌ها تغییر می‌کند، تیم را در معرض خطر قرارگیری در مسیری کاملا متفاوت قرار خواهید داد. این موضوع مخصوصا برای استارتاپ‌ها فاجعه‌بار است، چرا که از رشد سریع استارتاپ جلوگیری می‌کند. از طرفی می‌دانیم اساس یک استارتاپ، رشد با سرعت بالا است، در غیر این صورت با شکست رو به رو خواهد شد.

3- اهداف دپارتمان‌ها را با هدف کل مجموعه تراز کنید

وقتی ماموریت اصلی کل مجموعه در بالاترین سطح مشخص شد، قدم بعدی، اطمینان از درک آن توسط اعضای بخش‌های مختلف است. علاوه بر آن، اعضا باید بدانند هدف دپارتمانی که درونش مشغول فعالیت هستند چه بوده و چه ارتباطی با ماموریت اصلی سازمان دارد. به عنوان بخشی از دپارتمان‌های مهم اغلب شرکت‌ها باید به حسابداری، فروش و بازاریابی اشاره کرد.

داشتن ماموریت کلی حائز اهمیت است، اما معنی این ماموریت برای هر یک از بخش‌های شرکت شما به صورت جداگانه، چیست؟ باید از قرارگیری همه در یک سمت اطمینان پیدا کنید. طبق تعریف، سیستم مجموعه‌ای از اجزای بهم پیوسته‌ای است که خود یک سیستم کوچکتر محسوب شده و دارای هدف مشخصی هستند، اما این هدف به صورت طولی (و نه عرضی) با سیستم اصلی در ارتباط است.

هدف از تقسیم یک مجموعه (سیستم) به دپارتمان (اجزا) مختلف، افزایش سرعت و بهره‌وری به وسیله تقسیم کار است. هر بخش استارتاپ هدف جداگانه‌ای را دنبال کرده و وظایف و فعالیت‌های آن متفاوت از بقیه است، اما این هدف منحصربه‌فرد باید متصل، هماهنگ و در راستای ماموریت و هدف اصلی مجموعه باشد.

4- اهداف را به اعمال شفافی ترجمه کنید

تا اینجا بیشتر به صورت تئوری پیش رفته و بعد از بیان ماموریت شرکت و تعیین اولویت‌ها، هدف جداگانه اما مرتبط با ماموریت اصلی را برای هر دپارتمان مشخص کردیم. وقتی اهداف در هر دو سطح بالا (ماموریت اصلی) و سطح پایین (هدف هر دپارتمان) مشخص شد، باید اعمالی که به منظور رسیدن به آن‌ها می‌بایست انجام شوند را تعیین کنید.

به عنوان نمونه‌ای ساده، وقتی هدف یک فرد کاهش 5 کیلوگرم وزن است، باید اقداماتی همچون ورزش کردن، رعایت تغذیه سالم و افزایش کیفیت خواب را دنبال کند.

مقاله پیشنهادی: طراحی سایت و بازاریابی ویروسی چطور به موفقیت شما کمک میکنند؟

بهتر است برای جلوگیری از پیچیده شدن فرآیند تبدیل اهداف به فعالیت‌ها، کار را با تعیین دو یا سه هدف آغاز کرده و سپس آن‌ها را به تعدادی قدم و فعالیت قابل اجرا تقسیم کنید. در ادامه همه تمرکز اعضای تیم روی اجرای این اقدامات قرار خواهد گرفت.

5- کلید موفقیت برای رشد سریع استارتاپ تکرار است!

برای رشد سریع استارتاپ این نکته کلیدی را نباید فراموش کنید. در یک استارتاپ، همه چیز خیلی سریع رخ می‌دهد. محتوا و نتایج جلسه‌های برگزار شده طی جلسه هفته گذشته، ممکن است خیلی زود فراموش شوند. به همین دلیل باید به صورت مستمر و حتی روزانه، اهداف و اولویت‌های مهم کنونی را مرور کنید؛ بحث و گفتگو پیرامون ماموریت اصلی و اهداف دپارتمان‌ها فقط برای یک مرتبه کافی نبوده و در ذات، فرآیندی پیوسته محسوب می‌شود.

بهترین قدم برای حفظ استمرار، بازگشت به مرحله اول یعنی بیان ماموریت اصلی است. به وسیله اتصال و تراز کردن اهداف دپارتمان‌ها با ماموریت مجموعه، می‌توانید آن‌ها را همیشه جلوی چشم اعضای تیم‌های مختلف قرار بدهید.

وقتی به صورت پیوسته به قدم اول و مخصوصا مرحله تعیین اهداف زیر مجموعه‌ها برمی‌گردید، قادر خواهید بود بر اساس آخرین تغییرات در بازار و محیط رقابت، تغییرات ریز و درشت مورد نیاز را اعمال کنید. تنها در این صورت می‌توان در یک بازار رقابتی دوام آورد. البته نیاز به اعمال تغییر از پایین به بالا کاهش پیدا می‌کند. به عبارتی برای موازی شدن با آخرین تغییرات بازار و در نظر گرفتن نیاز‌های کنونی آن، ابتدا باید اعمال قابل اجرا را دستخوش تغییر قرار داده و در صورت نیاز، به سراغ دست‌کاری اهداف بروید. به ندرت شرکتی مجبور به تغییر ماموریت اصلی خود خواهد شد، مگر این که از ابتدا در تعیین آن دقت کافی صرف نکرده باشد.

6- بررسی پیوسته فرآیند را فراموش نکنید

اهمیت بررسی و ارزیابی چگونگی پیشرفت استارتاپ، به اندازه اهمیت بیان ماموریت و اهداف و سپس شکستن آن‌ها به اقدامات قابل اجرا است. در بدترین شکل، بررسی باید به صورت ماهیانه صورت بگیرد. در صورت امکان، این کار را بخشی از برنامه روزانه و هفتگی خود قرار بدهید تا بتوانید نحوه تغییر را به صورت روزانه، هفتگی و همچنین ماهانه رصد کنید. از آن جایی که معمولا ارزیابی روزانه امکان‌پذیر نیست، ایده‌آل‌‌ترین حالت را می‌توان بازه‌های زمانی هفتگی دانست.

مقاله پیشنهادی: اهمیت هشتگ اینستاگرام در بازاریابی محتوا

احتمالا در اولین بررسی‌ها، به تراز نبودن تیم‌های مختلف پی خواهید برد. این موضوع نشان می‌دهد باید صبر و حوصله به خرج دهید، چرا که اجرای مراحل گفته شده تا اینجا و سپس دریافت بازخورد خوب از آن‌ها به زمان نیاز دارد. عکس این موضوع نیز برقرار است. خارج شدن دپارتمان‌ها و تیم‌ها از مسیر درست و بهم ریختن تراز آ‌ن‌ها نیز طی یک شب رخ نداده و مجددا اتفاقی زمان‌بر است. به همین دلیل رفع آن نیازمند صبر و حوصله است.

اولین مزیت ارزیابی پیوسته، یادآوری همیشگی ماموریت و اهداف است. دومین دلیل اهمیت آن، جلوگیری از مشکل پیش از جدی شدن آن است. وقتی بررسی نحوه پیشرفت استارتاپ به طور پیوسته صورت می‌گیرد، در صورت خارج شدن تیم یا مخصوصا دپارتمان از مسیر صحیح، خیلی زود مشکل را برطرف خواهید کرد، پیش از این که رفع آن به خاطر حرکت در مسیر غلط برای مدت زمانی طولانی، زمان‌بر و هزینه‌بر شود. برخی مواقع این اتفاق تاثیرات بدی روی کل مجموعه گذاشته و از رشد سریع استارتاپ جلوگیری می‌کند.

یکی از روش‌های عملی پیاده‌سازی این روش، ایجاد یک داشبورد داخلی قابل مشاهده برای همه اعضای مجموعه است. مدیران رده بالایی و مسئول ارزیابی نحوه پیشرفت شرکت، اطلاعات مهم را در اینجا قرار می‌دهند.

7- برای همه جلسه‌های کوتاه روزانه داشته باشید

جلسه‌های سرپایی و کوتاه به کارمندان اجازه می‌دهد به طور پیوسته درباره فعالیت خود گزارش بدهند. این نحوه کار برای شرکت‌های نرم افزاری و مخصوصا تیم‌های مهندسی آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

بهترین روش، برگزاری جلسه‌ای کوتاه مدت با حضور اعضای یک تیم است. ممکن است به خاطر تعدد تیم‌ها، مجبور باشید جلسه با هر یک را به صورت هفتگی برگزار کنید. فارغ از بازه زمانی، استمرار در این کار را فراموش نکنید. چنین جلسه‌هایی به خاطر تعامل اعضای یک تیم پیرامون آن چه انجام می‌دهند، تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.

8- موفقیت‌ها را همراه با شفاف‌سازی درباره چالش‌ها جشن بگیرید

از اهمیت صرف زمان برای اشاره به موفقیت‌های یک تیم یا حتی کل یک دپارتمان در راستای دنبال کردن هدفی موازی با ماموریت اصلی، نباید غافل شد. به عنوان نمونه، به چنین مناسبتی می‌توان یک وعده غذایی را دور هم میل کرد. حضور مدیر عامل و افراد درگیر در سطوح بالایی شرکت در دل اعضای تیم‌ها و بروز رفتارهایی همچون غذا خوردن با آن‌ها سر یک میز، قوت قلبی برای کارکنان است.

هیچ فعالیت و دستاوردی بدون نقص و 100 درصد کامل نیست، به همین دلیل ضمن برگزاری جشنی کوچک، باید نکات منفی را بیان و روش‌هایی برای برطرف کردن آن‌ها مطرح کرد.

منبع: webdesignerdepot

ناامیدکنندهترین بازیهای سال 2019

یکشنبه 98/10/29 , 12:56 ع

•

نظر

ناامید‌کننده‌ترین بازی‌های سال 2019

وب‌سایت گجت نیوز - نیما رمضانی: ما در این مطلب به ناامید کننده‌ترین بازی‌های سال 2019 خواهیم پرداخت؛ عناوینی که وعده‌های فراوانی دادند و قرار بود تجربه متفاوتی باشند، اما در نهایت نتوانستند انتظارات را برآورده کنند.

راضی کردن مخاطبان کار آسانی نیست و امسال بازی‌های بزرگی به بازار عرضه شدند که نتوانستند این کار را انجام دهند. ناامید کننده‌ترین بازی‌های سال 2019 را ادامه به شما معرفی خواهیم کرد.
ناامید کننده‌ترین بازی‌های سال 2019 کدام‌اند؟

10. بازی دث استرندینگ (Death Stranding)

ناامید کننده ‌ترین بازی ‌های سال 2019

بازی دث استرندینگ یکی از آن آثار بزرگی است که اخیرا منتشر شد و تا اینجا نظرات مثبت و منفی فراوانی پیرامون آن وجود دارد. چه از این بازی خوش‌تان آمده باشد و چه از آن متنفر باشید، در هر صورت اثر قابل احترامی است. شاید آن را یک شبیه‌ساز پیاده‌روی توصیف کنند یا آن را برای حضور افراطی سلبریتی‌ها زیر سوال ببرند، اما بازی در مجموع از نظر بصری زیبا است و گاهی شما را به تفکر وادار می‌کند. دث استرندینگ نامزد بهترین بازی سال نیز در جوایز Game Awards 2019 بود که البته شاید بسیاری آن را به پای محبوبیت کارگردان مشهور آن، کوجیما بگذارند.

پس مشکل از کجاست؟ اولین مشکل این است که اگر از داستان، تم و شخصیت‌های بازی راضی نباشید، به اتمام رساندن بازی بسیار سخت خواهد بود و این اتفاقی است که برای بسیاری از مخاطبان رخ داد. افرادی زیادی بودند که نتوانستند با محتوای داستانی یا شخصیت‌ها ارتباط برقرار کنند و به همین دلیل، تجربه بازی دیگر لذت بخش نبود.

داستان و تم بازی به شکلی است که می‌تواند میان مخاطبان تفرقه بیندازد و اگر می‌خواهید از بازی لذت ببرید، باید حتما با نوع نگاه سازنده بازی موافق باشید. اما اگر داستان و شخصیت‌های ناامید کننده را کنار بگذاریم (که معمولا از نظر طرفداران، نقطه قوت کوجیما است)، گیم پلی بازی هم چندان قدرتمند نیست و بازیکنان را به چالش نمی‌کشد. سیستم مبارزه بازی را در مجموع باید متوسط خطاب کنیم و بسیاری از عناصر ترسناک بازی به تدریج بی‌معنی می‌شوند (وقتی که برای اجتناب از آن‌ها کافی است ساکن بمانید).

تقریبا همه می‌دانستند که بازی Death Stranding توانایی راضی کردن تمامی مخاطبان را ندارد، اما ناامید کننده‌ترین مسئله در رابطه با این بازی این است که شاید در نهایت اثری باشد که نه عاشق آن هستید و نه نسبت به آن تنفر دارید، بلکه بی‌تفاوت از کنار آن عبور می‌کنید. دث استرندینگ نسبت به جنجال‌هایی که بر پا کرد، بدون شک یکی از ناامید کننده‌ترین بازی‌های سال 2019 به حساب می‌آید و فروش ضعیف بازی، حکم تایید این ماجراست.

9. بازی سرج 2 (The Surge 2)

ناامید کننده ‌ترین بازی ‌های سال 2019

بازی سرج 2 در مقایسه با قسمت اول، بازی بهتری محسوب می‌شود و در همه زمینه‌ها بهبود داشته است، اما متاسفانه این کافی نیست. این بازی از عناوین زیادی الهام گرفته، اما این توانایی را ندارد که در حد و اندازه آن‌ها ظاهر شود، چه برسد که بخواهد پیشی بگیرد.

بازی The Surge 2 گاهی چالش برانگیز است و از غول آخر‌های عظیم و یک سیستم مبارزه نسبتا کُند بهره می‌برد. وقتی با چنین عنوانی رو به رو هستیم، انتظار می‌رود که همه مکانیک‌های گیم پلی به درستی کار کنند، اتفاقی که ابدا رخ نمی‌دهد. بازی بار‌ها دچار مشکل می‌شود و باگ‌های فراوان آن شما را آزار خواهند داد. حتی دکمه پریدن هم گاهی کار نمی‌کند! همین مشکلات باعث می‌شوند که از لذت بازی کاسته شود و حتی مخاطبان را فراری دهد. سرج 2 شاید از قسمت اول بهتر باشد، اما در مقایسه با رقبا و آثاری همانند دارک سولز (Dark Souls) حرفی برای گفتن ندارد.

8. بازی دیز گان (Days Gone)

ناامید کننده ‌ترین بازی ‌های سال 2019

در هنگام تجربه این بازی، بدون شک لحظات خوشایندی خواهید داشت، اما مشکلات زیادی وجود دارند که بر روی نکات مثبت بازی، سایه می‌اندازند. این عنوان انحصاری پلی استیشن 4، قرار بود که مسیر عناوین انحصاری موفق قبلی سونی را ادامه دهد، اما نتوانست در حد انتظار ظاهر شود.

اولین مشکل بازی، همین انحصاری بودن آن است. در نسل حال حاضر، پلی استیشن 4 توانست با آثارش، استاندارد‌های تازه‌ای ایجاد کند. از مرد عنکبوتی و خدای جنگ تا آنچارتد 4 و بلادبورن، این بازی‌ها هر کدام یک وزنه سنگین بودند و در زمان عرضه، حیرت انگیز ظاهر شدند، اما بازی دیز گان هرگز از یک بازی «خوب» فراتر نرفت و چیزی نبود که طرفداران انتظارش را می‌کشیدند.

اما بازی دیز گان مشکلات دیگری هم داشت، باگ‌های متعدد و ماموریت‌های فرعی مضحک و البته طولانی بودن بیش از حد بازی که باعث می‌شد از آن خسته شوید.

7. بازی دیویژن 2 (The Division 2)

ناامید کننده ‌ترین بازی ‌های سال 2019

در ظاهر، بازی دیویژن 2 مشکل خاصی ندارد، شلیک کردن خوب از کار در آمده، تصویر ارائه شده از واشنگتن دی سی گاهی نفس‌گیر است و لوت‌های خوبی هم در بازی پیدا می‌شود. پس چرا هنگام بازی کردن، احساس پوچی دارید؟ یک دلیل این است که بازی مذکور علی رغم اینکه چند سال در دست توسعه بوده، چیز تازه‌ای ارائه نمی‌دهد. درست است که مکانیک‌های گیم پلی بهتر شده‌اند و بازی دارای ماموریت‌های بهتری است، اما ماموریت‌های تکراری و سیستم ارتقایی که حالا دیگر جذاب نیست، باعث شده تا بازی به شما یک حس آشنا بدهد، گویی آن را هزاران بار تا پیش از این تجربه کرده‌اید.

بازی The Division 2 شاید گاهی هیجان انگیز باشد، اما اثر ماندگاری نیست و هنگامی که آن را کنار می‌گذارید، خاطرات زیادی از آن نخواهید داشت. این بازی باید بسیار بهتر از چیزی که هم‌اکنون ارائه شده، ساخته می‌شد. دیویژن 2 یک دنباله غیرضروری است و خیلی زود آن را فراموش می‌کنید.

6. بازی کرک داون 3 (Crackdown 3)

ناامید کننده ‌ترین بازی ‌های سال 2019

غم‌انگیزترین نکته این است که انتظارات در مورد این بازی بالا نبود! اما باز هم موفق شد طرفداران را ناامید کند. پس از سال‌ها توسعه و چندین تاخیر، این بازی در نهایت بر روی ایکس باکس وان ایکس منتشر شد، آن هم در دوره‌ای که دیگر هیچکس طرفدار و منتظر آن نبود و گویی مایکروسافت هم می‌دانست امیدی به این بازی نیست.

افراد زیادی وجود داشتند که تصور می‌کردند شاید این بازی در نهایت خوب باشد. به هر حال، کرک داون در یک دوره، برند محبوبی بود، اما خیر. بزرگ‌ترین مشکل این است که بازی با گذشت این همه سال، شباهت عجیبی به کرک داون 2 دارد و شاید کمی گرافیک آن بالا رفته، اما ماموریت‌ها دقیقا مشابه قسمت دوم سال 2010 هستند. این ماموریت‌ها حتی به درد یک بازی کوچک مستقل هم نمی‌خورند، چه برسد به یکی از بزرگ‌ترین فرانچایز‌های شرکت مایکروسافت.

5. بازی ولفنشتاین: یانگ بلاد (Wolfenstein: Youngblood)

ناامید کننده ‌ترین بازی ‌های سال 2019
سری بازی‌های ولفنشتاین در سال‌های اخیر، یک سیر نزولی طی کرده‌اند و به نظر می‌رسد آن عناصری که این مجموعه را تبدیل به چیزی خاص کرده بود، در حال فراموشی است. و، اما یانگ بلاد را باید بدون شک بدترین قسمت کل مجموعه به حساب بیاوریم که نه چیز تازه‌ای دارد و نه در حد و اندازه قسمت‌های قبلی ظاهر می‌شود.

مشکلات این بازی به گونه‌ای است که می‌توان با جرات گفت که میراث ولفنشتاین را خدشه‌دار می‌کند. از طراحی بد مراحل و تیراندازی متوسط تا مکانیک‌های گیم پلی نه چندان کارآمد و هوش مصنوعی بسیار بد که باعث می‌شود عناوین ده پانزده سال قبل را به یاد بیاورید. حتی برای طرفداران پرشمار این مجموعه، یانگ بلاد نه توصیه می‌شود و نه چیزی برای عرضه دارد.

4. بازی فار کرای: نیو داون (Far Cry: New Dawn)

ناامید کننده ‌ترین بازی ‌های سال 2019
همانند ولفنشتاین: یانگ بلاد، بازی فار کرای: نیو داون هم قرار بود یک نسخه تکامل یافته از قسمت قبلی باشد. با این که داستان بازی، 17 سال پس از اتفاقات بازی فار کرای 5 جریان دارد، اما در واقع همان بازی است و بسیار از جزئیات آن بازی به شکل کامل در این نسخه استفاده شده و یا بهتر است بگوییم کپی شده‌اند. واقعیت این است که یوبی‌سافت با بازی Far Cry: New Dawn بر سر طرفداران کلاه گذاشت و این بازی بیشتر شبیه یک نسخه گران قیمت‌تر از فار کرای 5 است و نه چیزی بیشتر. شاید تنها تفاوت بازی در این باشد که برخلاف قسمت پنجم که دارای داستان سیاهی بود، این بار عناصر طنز هم در بازی به چشم می‌خوردند.

بازی نیو داون از همان فرمول قسمت سوم به بعد استفاده می‌کند: یک جهان باز و یک شخصیت منفی دیوانه، اما این بار، شخصیت‌های اصلی ضعیف‌تر از آن هستند که بتوانند نظر مخاطب را جلب کنند. فروش بازی از قسمت پنجم و حتی از بازی Far Cry Primal ضعیف‌تر بود و توانست تعداد محدودی از طرفداران را راضی کند.

3. بازی ریج 2 (Rage 2)

ناامید کننده ‌ترین بازی ‌های سال 2019
قسمت اول ریج با اینکه بازی نسبتا خوبی بود، اما بازخورد‌های منفی زیادی دریافت کرد. با این حال، همه چیز امیدوار کننده به نظر می‌رسید و تصور می‌شد که اگر دنباله‌ای بر این بازی ساخته شود، بتواند مشکلات و نواقص نسخه اصلی را برطرف کند. پس از گذشت هشت سال، این اتفاق رخ داد، اما بازی آن چیزی نشد که طرفداران انتظارش را داشتند.

تریلر‌ها عالی بودند و به نظر می‌رسید که شاهد یک بازی دووم (Doom) جهان باز همراه با مبارزات ماشینی همانند مد مکس خواهیم بود. چه چیزی می‌توانست بد از کار در بیاید؟

ظاهرا همه چیز! این بازی یک تجربه یکپارچه و نفس‌گیر ارائه نمی‌داد، سیستم تیراندازی و مکانیک‌های گیم پلی رضایت بخش نبودند و ماموریت‌های فرعی هم هیجان خاصی نداشتند و تعداد آن‌ها هم کم بود. در حالی که بازی دیز گان در زمینه ماموریت‌ها فرعی، افراطی عمل کرده بود، ریج 2 با اینکه جهان باز بود، ماموریت‌ها و فعالیت‌های جانبی زیادی به مخاطب عرضه نمی‌کرد. باگ‌ها، شخصیت‌های معمولی و یک داستان کلیشه‌ای را هم به مشکلات اضافه کنید. بازی Rage 2 خیلی زود از ذهن بازیکنان فراموش می‌شود.

2. بازی گوست ریکان: بریک پوینت (Ghost Recon: Breakpoint)

ناامید کننده ‌ترین بازی ‌های سال 2019
بازی گوست ریکان: بریک پوینت قبل از عرضه، درخشان به نظر می‌رسید. اثری که قرار بود همان فرمول قسمت‌های قبلی را به شکل بهتری اجرا کند و با عناصر جدید بقا و یک شخصیت منفی قدرتمند، طرفداران را هیجان‌زده کند. متاسفانه، نتیجه نهایی چنین چیزی نبود. چیزی که به مخاطبان عرضه شد، یک بازی تکراری با یک داستان خسته کننده و کلیشه‌ای، باگ‌های فراوان و مکانیک‌های کپی برداری شده از عناوین دیگر بود که هیچ‌کدام هم به درستی پیاده‌سازی نشده بودند؛ و اینکه به جز خرید بازی، باید برای هر چیز کوچکی هم پول خرج می‌کردید (microtransactions)، بازی را عذاب‌آورتر کرده بود.

این بازی برای شرکت یوبی‌سافت (Ubisoft) یک شکست تجاری بود و حتی آن‌ها مجبور شدند عرضه بازی‌های آتی خود را به تاخیر بیندازند. اوضاع این بازی به حدی بد بود که یوبی‌سافت اعلام کرد که بازی را به کلی بازسازی خواهد کرد و وعده حل مشکلات متعدد آن را داد، اما تا اینجا، به جز بر طرف کردن تعدادی باگ و اضافه کردن تعدادی محتوای جدید، چیز دیگر از این شرکت ندیده‌ایم. بازی Ghost Recon: Breakpoint با قدرت به شکست خوردن ادامه می‌دهد.

1. بازی انتم (Anthem)

ناامید کننده ‌ترین بازی ‌های سال 2019
از همان نمایش‌های اولیه مشخص بود که بازی انتم چندان شکوهمند نیست، اما استودیوی محبوب بایوور (Bioware) که آثاری همچون مس افکت و دراگون ایج را در کارنامه دارد، یک بازی کاملا جدید معرفی کرده بود و طرفداران کنجکاو بودند که آیا این اثر هم می‌تواند به اندازه آن‌ها خوب باشد یا خیر.

حتی بدبین‌ترین طرفداران هم فکر می‌کردند این بازی در نهایت، شاید یک اثر شوتر نسبتا سرگرم‌کننده با یک داستان معمولی و تعدادی سکانس به یاد ماندنی باشد، چیزی نزدیک به بازی دستینی (Destiny)، اما این بازی، حتی بدتر از این تصورات از کار در آمد.

باگ‌های عجیب و غریب و متعدد، یک سیستم لوت به شدت سر هم بندی شده و آماتور، در کنار ماموریت‌های تکراری، انتم یک افتضاح کامل است. متاسفانه، استودیوی بایوور در حال ادامه دادن به عملکرد ضعیف خود است و بازی Anthem بر این مسئله مهر تایید می‌زند. ناراحت کننده‌ترین بخش این است که پتانسیل زیادی در بازی وجود دارد، اما همه آن‌ها هدر رفته‌اند. بازی انتم با قدرت در جایگاه نخست ناامید کننده‌ترین بازی‌های سال 2019 قرار می‌گیرد.

از نظر شما ناامید کننده‌ترین بازی‌های سال 2019 کدام‌اند؟ کدام عناوین نتوانستند رضایت شما را به همراه داشته باشند؟

منابع: gadgetnews, whatculture, hitc, gamerant

بهترین خودروهای سال 2019 برای تبدیل شدن به پوستر دیواری!

یکشنبه 98/10/29 , 12:47 ع

•

نظر

بهترین خودرو‌های سال 2019 برای تبدیل شدن به پوستر دیواری!

943719

07 دی 1398 - 12:13

4110 بازدید

وب‌سایت پدال: نسلی از طرفداران جوان خودرو همچون نسل‌های پیشین خود با پوستر‌های خودرویی روی دیوار‌ها بزرگ می‌شوند. این تصاویر نمادین از جدیدترین خودرو‌های دنیا باعث شکل‌گیری سلایق خودرویی در بزرگ‌سالی خواهد شد.